علیرضارضائی1402به بعد

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی ( کل اوغلان )

استاد

اندیشه و انتقاد الحاد شود
اخلاق و ادب تهی و برباد شود
جز درس خریّت ننماید تدریس
جایی که در آن الاغ استاد شود

آردینی اوخو
چهارشنبه 15 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

ترسیدن

از هیزم نیم سوخته سخت بترس
از خشم دهان دوخته سخت بترس
از گرگ و سگ و مار نترسیدی اگر
از آدم خودفروخته سخت بترس

آردینی اوخو
پنجشنبه 9 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

بهار نارنج

تلخیّ مزاج دهر را خوش کرده
چندی است که کام زهر را خوش کرده
تکثیر شده بهار نارنج تنت
عطر تو هوای شهر را خوش کرده

آردینی اوخو
سه شنبه 7 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

نفس کشیدن

دنیای سیاه خالی از شادی بود
گرگ سر کوچه سگ آبادی بود
جایی که تو را نفس کشیدم هر شب
ممنوع ترین گناه آزادی بود

آردینی اوخو
شنبه 4 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

جنگل ابر

با عشق تو عازم سفر خواهم شد
از چشمه احساس تو تر خواهم شد
در بستری از خیال و در جنگل ابر
در عطر تن تو غوطه ور خواهم شد

آردینی اوخو
جمعه 3 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

ای شیخ

از دیده ما خواب خوش و شیرین رفت
از سفره ما اشکنه و ته چین رفت
ای شیخ از آن دَم  که تو بالا رفتی
کی آب خوش از گلوی ما پایین رفت؟

آردینی اوخو
چهارشنبه 11 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

ادکلن

ای عشق عزیز دل و دارویی تو
زیبایی هر چشم و برورویی تو
بوی خوش و ماندگاریت طولانی است
آن ادکلن اصیل و خوشبویی تو

آردینی اوخو
سه شنبه 10 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

هزار و یکشب

ای رخصت آغوش شب و لب با تو
ای آنکه خوش است مردن و تب با تو
تو بی خبری و در دل من مانده
داغ بغل و هزار و یکشب با تو...

آردینی اوخو
جمعه 6 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

تولد

نه از خر و از گاو لگد می خوردم
نه اینهمه رنج بیخودی می بردم
خوشبخت ترین آدم دنیا بودم
در روز تولّدم اگر می مُردم

آردینی اوخو
سه شنبه 3 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

بابونه

بسپار به من خلوت رویایت را 

آغوش پُر  از شور و تمنّایت را 

در جام جنون من پر و خالی کن

بابونه دم کرده ی لبهایت را

آردینی اوخو
سه شنبه 27 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,