علیرضارضائی1402به بعد

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی ( کل اوغلان )

نفس کشیدن

دنیای سیاه خالی از شادی بود
گرگ سر کوچه سگ آبادی بود
جایی که تو را نفس کشیدم هر شب
ممنوع ترین گناه آزادی بود

آردینی اوخو
شنبه 4 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

جنگل ابر

با عشق تو عازم سفر خواهم شد
از چشمه احساس تو تر خواهم شد
در بستری از خیال و در جنگل ابر
در عطر تن تو غوطه ور خواهم شد

آردینی اوخو
جمعه 3 شهریور 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

ای شیخ

از دیده ما خواب خوش و شیرین رفت
از سفره ما اشکنه و ته چین رفت
ای شیخ از آن دَم  که تو بالا رفتی
کی آب خوش از گلوی ما پایین رفت؟

آردینی اوخو
چهارشنبه 11 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

ادکلن

ای عشق عزیز دل و دارویی تو
زیبایی هر چشم و برورویی تو
بوی خوش و ماندگاریت طولانی است
آن ادکلن اصیل و خوشبویی تو

آردینی اوخو
سه شنبه 10 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

هزار و یکشب

ای رخصت آغوش شب و لب با تو
ای آنکه خوش است مردن و تب با تو
تو بی خبری و در دل من مانده
داغ بغل و هزار و یکشب با تو...

آردینی اوخو
جمعه 6 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

تولد

نه از خر و از گاو لگد می خوردم
نه اینهمه رنج بیخودی می بردم
خوشبخت ترین آدم دنیا بودم
در روز تولّدم اگر می مُردم

آردینی اوخو
سه شنبه 3 مرداد 1402
بؤلوملر : اشعار ترکی,

بابونه

بسپار به من خلوت رویایت را 

آغوش پُر  از شور و تمنّایت را 

در جام جنون من پر و خالی کن

بابونه دم کرده ی لبهایت را

آردینی اوخو
سه شنبه 27 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

بی شعوری

رویای بهشت ِ غرق حوری مُد بود
اندیشه گناه و جهل و کوری مُد بود
ما پیر شدیم و عمرمان رفت هدر
در مملکتی که بی شعوری مُد بود

آردینی اوخو
دوشنبه 26 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

هستی

رویای شب تار لب پنجره ایم
کوتاهی دیدار لب پنجره ایم
پایان شب هستی ما نیستی است
خاکستر سیگار لب پنجره ایم

آردینی اوخو
پنجشنبه 22 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,

سودای تو

در چایی و قهوه ام تو را می نوشم
عریانم و سودای تو را می پوشم
عمریست که سخت دوستت داشته ام
با اینکه نیامدی تو در آغوشم

آردینی اوخو
چهارشنبه 21 تیر 1402
بؤلوملر : اشعار فارسی ,